
حکایت کرده اند روزی حضرت عیسی (ع) از قبرستانی گذر کرد،
قبری را دید که آتش از او شعله ور است.حضرت عیسی (ع) دو رکعت نماز
به جا آورد و عصا بر قبر زد و قبر شکافت.
شخصی را در میان آتش دید!حضرت عیسی (ع) گفت : ای مرد چه کار کرده ای که به این عذاب
سخت مبتلا شده ای؟
آن مرد گفت:من مردی بودم که به دنبال ناموس مردم بودم و ____(سانسور)
چون وفات کردم و مرا دفن کردند از حضرت حق خطاب رسید که او را بسوزانید.
از آن روز تا کنون مرا می سوزانند .
حضرت عیسی نگاهی کرد و ماری سیاه و عظیم الجثه را در قبرش دید.
پرسیدند:با این بیچاره چه می کنی؟
آن مار گفت:تا وی را دفن کردند از او جدا نشده ام همراه با زهری که اگر قطره ای از
آن وارد به رود نیل و فرات شود همه ی آب تبدیل به قاتل می شود.
شخص معذب از حضرت عیسی خواست تا برای او استغفار از خداوند طلب کند.
حضرت عیسی نیز از پروردگار طلب رحمت نمود.
خطاب رسید:هر که از پس زنان و دختران مردم رود ما او را عذابی کنیم که کس دیگر
را چنین عذابی نکرده باشیم.
اما چون تو از ما در خواست کردی،ما او را به تو بخشیدیم.
عیسی به آن مرد گفت:می خواهی زنده شوی و با من باشی؟
آن مرد گفت : یا روح الله عاقبت چه می شود؟
حضرت عیسی گفت : عاقبت مرگ است.
آن مرد گفت : نه نمی خواهم زیرا صد سال است که مرده ام اما تلخی جان کندن
در کام من است.
نظرات شما عزیزان:
sajad 
ساعت1:59---19 اسفند 1389
salam mahsa jan
poste jalebi bud
manam upam bia vo nazar bede shadam kon
bye
amir 
ساعت15:25---4 اسفند 1389
سلام
کجایی ؟
چرا اپ نمیکنی ؟ هان ؟
amir 
ساعت14:46---22 بهمن 1389
سلام
مگه زمان حضرت عیسی هم نماز می خوندن؟ پاسخ:بلی خوندن می کردند منتها نه مثل الان.
نماز از همون ابتدا بوده منتها به شکلای مختلف، که تو دین اسلام کامل شد.
|